غلتیدن. غلطیدن. گردیدن چیزی بر روی خود. به پهنا گردیدن. غلط خوردن:
من آن بنگی رند صوفی وشم
که دوزخ زند غلط درآتشم.
ملافوقی یزدی (از آنندراج)
غلتیدن. غلطیدن. گردیدن چیزی بر روی خود. به پهنا گردیدن. غلط خوردن:
من آن بنگی رند صوفی وشم
که دوزخ زند غلط درآتشم.
ملافوقی یزدی (از آنندراج)